*گلدونه*

دست نوشته های ساناز پدرام ( گلدونه)

*گلدونه*

دست نوشته های ساناز پدرام ( گلدونه)

۱۶۰

 

پسرم
روی جای پای تو
ساقه هایی می خزند
آرزوهایم فقط
روی فردا می پرند

 

 

۱۵۹ باز من !

به تاریخ  که نگاه میکنم   

مبینم یکسالی میشه که اینجا گرد و خاکش گرفته نشده . 

من اومدم ... 

البته خیلی تغییرات در من شده  

ولی مهم دلم هست که هنوز با اطلسی همخونه . 

از خودم بگم  

مادر شدم . 

7 ماهی میشه که شایسته مادری شدم . 

مادر یک پسر . 

راستش دوست ندارم فقط مادر باشم . 

گرچه تمام وقتم  .  انرژیم . اطلاعاتم در بحث بچه داری خلاصه شده . 

ولی دوست دارم این وبلاگ سندی برای پسرم باشه تا در اینده بدونه مادرش تنها مادر نبوده . 

همسر بوده ...عاشق بوده ... 

زندگی ام  و همسرم و اینک کودکم رو بیش از بیش میپرستم . 

دلم برای تک تک دوستان گلدونه ایم تنگ شده . 

به مرور به دیدنتون میام . 

 

ساناز

۱۵۸ / من و دوباره ما .

راست میگید....

خیلی کم کار شدم .( البته تو دنیای مجازی !  )

راستش تغییرات بزرگی در زندگی منه کوچولو در حال رخ دادنه ...

نمیدونم چم شده !

احساستم قاطی شده .

عقل و احساسم هر کدوم ساز زیبایی میزنن ، با هم غریبن ولی ...

از طرفی شاید خوشحالم .

آره ...

گاهی اوقات از خوشحالی بریده بریده میشم ...

آره ...

ابر پاره پاره .

زندگی رو به تغییر است .

شکرت خدا  و التماس دعا .

گلدونه

۱۵۷ / زخم من .

دلم میخواد

باز بکنم ، زخم کهنه ی کلمه  رو ...

و فریاد کنم ،

درده بی درمان دلم رو ...

گلدونه

 

۱۵۶ / درونم

چون توفانی نحیب ... 

درخت زندگانی را تکاندم

و لرزاندم

تا پنهان ترین ریشه هایش را ...

 آنگاه تو پدید آمدی

نغمه خوان در میان برگ هایش

در دورترین شاخه هایش

دوستت دارم درونم !

 

۱۵۵ / عریانم ....

و من تکرار عریانم
لباسی نپوشانیدم.

و شما هم
لخت باشید تا بفهمید آدمی پست است ...
تا بفهمید درد آدم را !
و عشق بپوشانیدم .
عریانی تنهاست !


گلدونه

۱۵۴ / نفس من

در لابه لای خطوط مغز و اعصابم ؛

نقش ماتم زده ات ؛

 پاک شدنی نیست !

وای بر من،

وای بر من  که نفسم  از تو بنا شد .

 

گلدونه

۱۵۳ / عیدونه

طَبق ، طَبق ، نُقل و نَبات

حواله ی دوتا چشات

واسه کمون ابروهات

دارم دوتا ظرف طلا !!!!

 

گلدونه

۱۵۲/ سال ۱۳۸۷

 اقاقی و اطلسی و ستاره  ،

یه دسته گل  تو دامنت دوباره ،

اینا همش بهانه س ،

سال جدید ، مبارک‌  !

 

دوست دارم امسال به هر زحمتی که شده ، به تک تک آرزوهاتون برسید ...

 

گلدونه ( ساناز )

۱۵۱ / برای او که همیشه هست ...

با اقاقی ؛

لحظه لحظه  رقص دادی

شاخهء   حقیره  یاسمن هایم را ...

غنچه ام ...

باورم شد ، بودنت .

دوستت خواهم داشت همیشه ...

 

( امروز زیباترین روز زندگی منه ، حس غرور و حاودانگی ، حس رندگی ،حس بودن ، حس گریه ، حس خنده  ! شادی ام  هدیه ای برای تو . )

 

گلدونه ( ساناز ) 

امروز هیچ تصویری  نشان از حال من نداره ...

۱۵۰ / وقتی رفتی ، آسمون قهر کرد .

وقتی رفتی ،

 شب شد !

اذان ظهر ، قطع شد .

غم تو کوچه پخش شد .

برای من رفتن تو ، درد شد..........

 

گلدونه

 

۱۴۹ / واسه خوده تو !

تقدیم به تو دوست نارفیق

عاشق که خسته می شود  ،

حرمت شکسته می شود

ناراحت نشو دلم ازت گرفته ، بی معرفت

همین .

 

گلدونه

 

۱۴۸ /مبارزه کن !

برای ستیز با خاکستری ،

صورتی را نکُش !

گلدونه

 

 

۱۴۷ / میگم که ....

نکُنه،

 ستاره های آسمون

تنها بشن تو کهکشون

نکنه هوار بشن سرت

خورشید و ماه و آسمون  ؟!.....

 

گلدونه

 

 

۱۴۶ / برای تو

دلم میخواد  بخونی

 اتل متل ستاره

که آسمون چشمات

هزار تا خنده داره ...

گلدونه

 

۱۴۵ / شاپرک

شاپرک قصه ی من

غصه نخور ،

غریبی عالمی داره ...

 

گلدونه

 

 

۱۴۴ / کفتر خونه .

یادته قهوه ی تلخه اون شب و ؟

توی اون کافه سرد و بی نفس ،

قهوه ی سیاه تو گرمم کرد !

قهوه ی تلخ  و داغه  اون شب  یادمه .

اما اون کافه ی سرد ،

حالا خونه ی غریب ِ کفتراست ...

 

گلدونه

 

۱۴۳ / بوی عید گلدونه !

بوی عید من  کجاست  ؟

رنگ سبز و ماهی عنابی رنگ من  کجاست ؟

بر مزاره بی نَهاله  خاکه  غربت ، نازنین

شوخی و خنده محال است ، عید من حالا  کجاست  ؟

از بهارین گفته ام ، دردی گرفت آن دامنم

به بهارین گفته ام  پیدا کند ، آخر کجاست ؟!

 

گلدونه

 

 

۱۴۲ / به بهانه ی سنتوری ها !

کجان اونایی که بودنشون ،

به خاطر ِ نبودن ما ،میتپه ؟

کجان اونایی که کورن ولی فکر میکنن که بینان ؟

آهای ناجیان بی جان ِ جاندار

به دادمون برسید . 

دفن  شدیم،  از بَس خفه مون کردن .

مُردیم ،  از بَس کُشتَنمون  !

دلم مُرد از بس نذاشتن ،  تا آخرش قاچاق شد . 

همین و میخواستید  ، مگه نه ؟ !

 

گلدونه ی پر پر !

۱۴۱ / بارونیم .

به من بگو چرا

هوای امشب  من ،

 مرطوب  تر از اشک توست ؟!

گلدونه

 

 

 

۱۴۰ / برای خودمون .


میخوام واسه اتاقمون

یه مشت ستاره بچینم

میخوام برای شام تو

صد تا اقاقیا بچینم

میخوام لباس آبی مو

بنفش و عنابی کنم

میخوام برات معنی کنم

معنی دوست داشتنمو

واژه به واژه ، طی کنم

کویره دوست داشتنت رو ...

 

*گلدونه* 

۱۳۹ / واسه تو .

واسه چشای نازت

پاییز ه من ، بهاره

میخوای  بگم نباره

تا  خیس  نشی  دوباره  ؟

 

گل گلدونه ی تو  .

 

۱۳۸ / شب

شب زایید  ، در آفتاب .

کودکی آرام با روحی بزرگ .

و درخشش از نور .

پدر و مادر او  شب  بودند .

کودک شب ؛ امشب

میگرید .

و به صبح مینالد .

که شبم ؛ آن پدرم  ؛ امروز کجاست ؟

گلدونه

۱۳۷ / روز من .

امروز در روزنامه ای بی نام  خواندم :

انسانی  آزاد ،

خود را در قفس حبس کرد .

بینوایان  او  را  ،

دیووانه نامیدند !

و چه آزاد است  او   در قفس ِ تنگش...

مگر نه ؟ 

 

گلدونه

۱۳۶ / تقدیر ...

آره این تقدیر من بود ؛

که دو چشمام ؛ نور من شه .

که دو تا دست نهیفم

مثله فولاد ؛  مثله سنگ شه .

 

از زبون  کوچولوهایی ؛ که واسه دنیای بی در و پیکر ما ؛ خیلی بزرگن .

گلدونه

 

۱۳۵ / زندگی

گرون تموم شدن زندگی من و تو ؛

از ارزون فروختن  خودمونه .

باور کن دوستم !

 

گلدونه

۱۳۴ / ستاره

اومدم ستاره شم ؛ خندیدی
اومدم آبی بشم ؛ ترسیدی
تا به شب ؛ شمع شدم
رقصیدی !
من میخوام هنوز  ، همون ،‌ ستاره شم
توی ِ شب ؛ توی ِ غروب ؛
آبی ِ آسمونی شم .

 

گلدونه

۱۳۳ / بارون ِ نسله من !

به یاد قدیما و وصف حال الان ِ هزار زن بدبخت :

امید دارم اشک چشاشون خشک نشه .

همین .

بارون نیا نم نم

پشت خونه ی سردم

دلم  عروسی کرده ،

با غم روبوسی  کرده !

 

تب دار همیشگی تو ای زن ایرانی ،

گلدونه

۱۳۲ / باور من

باور کردم ؛

داشته های باوره نداشته ات  را .

باور کردم ؛

طنین ِ نفسه ؛ بی نفست را .

 

گلدونه

 

۱۳۱ / میتونی بفهمی ؟

تیکه تیکه کردی ؛

گلبرگهای ناجون ِ  اقاقی ِ  قلب ِ  همسایه رو .

نارفیق !

 

گلدونه

۱۳۰ / شب تو

 

هر شب بالُنی از ستاره ؛

برای آغوش تو ذخیره  دارم .

شبت پر از ستاره  نازنینم ...

 

*گلدونه*

۱۲۹ / کوک .

شب ِ هر شب ِ من !

دیشب ؛

تو  رو  ؛ به گهواره ی  ستاره ای دوختم .

تا صبح نشی !

 

گلدونه

۱۲۸ / نفس ...

تنوره  داغ ِ بدنم ؛

گرمای  یخ   دامنت ...

حضورت جاودانه باد ؛

شاخه ی خشک  زمستانم .

 

 

 

۱۲۷ / من ...

گذرم همیشه به تو می افتد ؛

نازنین شب ِ  شیشه ای من ...

 

 

۱۲۶ / تو

نمیخوام آبی نگاهش بکنم

یا که ابری وسیاه صداش کنم

من میخوام که آسمون سبز باشه ...

که نگاه عاشقم تشنه ای چون برگ باشه .
 

*گلدونه*

۱۲۵ / اقاقیم .

صبح روی بالشم ؛

از اشکِ دیشب تو ؛

 گلی جوونه زده بود ....

گلی با عطر تو .

اقاقیم ؛

رنگت همیشه خوش رو ...

 

گلدونه

۱۲۴ / تو ...

بوی نون تازه ؛

چایی تازه دم .

کره و عسل .

بوی مطبوع چمن !

وای خدا .

نفس صبحت مبارک ؛    نازنینم .

گلدونه

۱۲۳ / واسه خوده خودت ...


واسه نگاه عاشقت
شمعها رو روشن میکنم
ستاره های چشمم و
پنهونی قایم میکنم
ستاره های چشم من
دنباله نگاه توست
مبادا پیداش بکنی
که عاشق نگاه توست

گلدونه


۱۲۲ / تنهایی من !

به فنا دعوت شد .

جعبه ء خالی تنهایی من !

با  نگاهی  پر از عاطفه ؛‌ سرخ.

بی انصاف.........

بسته ء نازک تنهایی من

به نظر کوچک بود  ؛

پس چرا دست تو بی رحمانه

بازش  کرد ؟!

گلدونه

۱۲۱ /‌ یک شب با یغما گلرویی .

 

تمام حرف دلم رو یغمای عزیز گفته ؛

امشب هیچی بهتر از حرفهای یغما ؛ حس من و نمیگه .

مگه‌ میشه‌ گندم‌ُ تو خاک‌ِ خشک‌ُ تشنه‌ کاشت‌ ؟
مگه‌ میشه‌ این‌ کلاغ‌ِ پَرسیاه‌ُ دوس‌ نداشت‌ ؟
آی‌ کلاغ‌ ! بخون‌ تا ما هم‌ با تو هم‌صدا بشیم‌ !
نمیشه‌ به‌ جای‌ خورشید سه‌ تا نقطه‌چین‌ گذاشت‌ !

آی‌ کلاغ‌ ! بازم‌ بخون‌ از دل‌ِ این‌ شبای‌ تار !
بخون‌ از کدخدای‌ خروس‌کش‌ِ طلایه‌دار !
هیچکسی‌ جای‌ خودش‌ نیست‌ توی‌ این‌ بازارِ شام‌ !
توبخون‌ ، جای‌ خروسا خورشیدُ بیرون‌ بیار !

 

از کتاب : تنها برای تو می نویسم، بی بی باران

۱۲۰ / ۱۳۸۱ -۱۳۸۶

امروز  ششمین سال بلاگ نویسی منه !!!

۶ ساله که  گلدونه داره میگه ...

ولی متاسفانه ۳ سال در پرشین لاگ مینوشتم که این وبلاگ حذف شد ...

همه ی ۳ سال دود شد و رفت بالا ...

و ۳ سال هست که در بلاگ اسکای مینوسم ...

بعد از پرشین لاگ  ؛ دیگه همه ی نوشته هام رو ذخیره میکنم ...

همیشه گفتم و باز هم میگم .

باور کن به آنچه که هستی .

گلدونه (ساناز )

 

۱۱۹ / برای خودت

هنوز  روزی دارم ؛

که با شب تو هم اغوش شود ...

 

گلدونه

۱۱۸ / من

۱۰۰۰ بار بوییدن تو ؛

۱۰۰۰ بار لمس بازوانت ...

برای فرار از تنهایی

به تو اندیشیدن .

با تو زیستن .

از راه بی عبور عشق .

آشیانه با دل  ؛ دوختن .

 

گلدونه ی ِ تو .

۱۱۷ / آخ ! که اگه تو بخوای .



اگه بخوای میتونی
اطلسی رو یواشی
تو دل من بکاری
با باد صبح دوباره
برام نامه بیاری
برای من بخونی
اتل متل ستاره
که آسمون چشمات
نور خدا رو داره.....

 

گلدونه یِ تو .

۱۲ ژانویه ۲۰۰۸

۱۱۶ / شاهکار دیوانگی .

صدای شب ؛

اخم ابرهای در هم پیچیده .

بوی نم  با عطر دلپذیر چمن ...

لمس بارون روی پوست من ؛

با یاد تو ؛

کنار من ؛

مثل همیشه . 

 

 

۱۱۵ / نفس من

در لابه لای خطوط مغز و اعصابم ؛

نقش ماتم زده ات ؛ پاک شدنی نیست !

وای بر من که نفسم  از تو بنا شد .

 

۱۰ ژانویه

گلدونه

۱۱۴ / هوا خل شده !

امروز  گلهای نرگس و لاله حیاطمون جونه زده !!!!

باورم نمیشد !

شوک شدم .

۱۰ بار رفتم سراغشون !

نه جدی  زمین وسط زمستون ؛ داره حال میکنه .

هوا هم بیچاره قاطی کرده .

 

۹ ژانویه .

۱۱۳ / من میخوام آسمون رو..

نمیخوام آبی نگاهش بکنم

یا که ابری وسیاه صداش کنم

من میخوام که آسمون سبز باشه ...

که نگاه عاشقم تشنه ای چون برگ باشه .

 

گلدونه

۱۱۲ / واسه خوده خودت ...

هرس میکنم
پیچک نگاهت را از

شاخه های مزاحم،
خشک و آلوده،
قطع خواهم کرد
مژه ای را که نگاهت را بر من خواب کند !

ساناز

۱۱۱ / سنندی پی تی

صبح روز برفی ؛

یه لیوان شیر داغ  تو دستهای مهربون مامانم .

لم دادن زیر لحاف ؛

و دیدن کارتون مورد علاقه  ؛  سنندی پی تی !