اقاقی و اطلسی و ستاره ،
یه دسته گل تو دامنت دوباره ،
اینا همش بهانه س ،
سال جدید ، مبارک !
دوست دارم امسال به هر زحمتی که شده ، به تک تک آرزوهاتون برسید ...
گلدونه ( ساناز )
با اقاقی ؛
لحظه لحظه رقص دادی
شاخهء حقیره یاسمن هایم را ...
غنچه ام ...
باورم شد ، بودنت .
دوستت خواهم داشت همیشه ...
( امروز زیباترین روز زندگی منه ، حس غرور و حاودانگی ، حس رندگی ،حس بودن ، حس گریه ، حس خنده ! شادی ام هدیه ای برای تو . )
گلدونه ( ساناز )
امروز هیچ تصویری نشان از حال من نداره ...
وقتی رفتی ،
شب شد !
اذان ظهر ، قطع شد .
غم تو کوچه پخش شد .
برای من رفتن تو ، درد شد..........
گلدونه
تقدیم به تو دوست نارفیق
عاشق که خسته می شود ،
حرمت شکسته می شود
ناراحت نشو دلم ازت گرفته ، بی معرفت
همین .
گلدونه
نکُنه،
ستاره های آسمون
تنها بشن تو کهکشون
نکنه هوار بشن سرت
خورشید و ماه و آسمون ؟!.....
گلدونه
یادته قهوه ی تلخه اون شب و ؟
توی اون کافه سرد و بی نفس ،
قهوه ی سیاه تو گرمم کرد !
قهوه ی تلخ و داغه اون شب یادمه .
اما اون کافه ی سرد ،
حالا خونه ی غریب ِ کفتراست ...
گلدونه
بوی عید من کجاست ؟
رنگ سبز و ماهی عنابی رنگ من کجاست ؟
بر مزاره بی نَهاله خاکه غربت ، نازنین
شوخی و خنده محال است ، عید من حالا کجاست ؟
از بهارین گفته ام ، دردی گرفت آن دامنم
به بهارین گفته ام پیدا کند ، آخر کجاست ؟!
گلدونه
کجان اونایی که بودنشون ،
به خاطر ِ نبودن ما ،میتپه ؟
کجان اونایی که کورن ولی فکر میکنن که بینان ؟
آهای ناجیان بی جان ِ جاندار !
به دادمون برسید .
دفن شدیم، از بَس خفه مون کردن .
مُردیم ، از بَس کُشتَنمون !
دلم مُرد از بس نذاشتن ، تا آخرش قاچاق شد .
همین و میخواستید ، مگه نه ؟ !
گلدونه ی پر پر !