-
۱۶۰
25 - شهریورماه - 1389 19:12
پسرم روی جای پای تو ساقه هایی می خزند آرزوهایم فقط روی فردا می پرند
-
۱۵۹ باز من !
5 - خردادماه - 1388 21:08
به تاریخ که نگاه میکنم مبینم یکسالی میشه که اینجا گرد و خاکش گرفته نشده . من اومدم ... البته خیلی تغییرات در من شده ولی مهم دلم هست که هنوز با اطلسی همخونه . از خودم بگم مادر شدم . 7 ماهی میشه که شایسته مادری شدم . مادر یک پسر . راستش دوست ندارم فقط مادر باشم . گرچه تمام وقتم . انرژیم . اطلاعاتم در بحث بچه داری خلاصه...
-
۱۵۸ / من و دوباره ما .
24 - اردیبهشتماه - 1387 16:22
راست میگید.... خیلی کم کار شدم .( البته تو دنیای مجازی ! ) راستش تغییرات بزرگی در زندگی منه کوچولو در حال رخ دادنه ... نمیدونم چم شده ! احساستم قاطی شده . عقل و احساسم هر کدوم ساز زیبایی میزنن ، با هم غریبن ولی ... از طرفی شاید خوشحالم . آره ... گاهی اوقات از خوشحالی بریده بریده میشم ... آره ... ابر پاره پاره . زندگی...
-
۱۵۷ / زخم من .
5 - اردیبهشتماه - 1387 16:42
دلم میخواد باز بکنم ، زخم کهنه ی کلمه رو ... و فریاد کنم ، درده بی درمان دلم رو ... گلدونه
-
۱۵۶ / درونم
27 - فروردینماه - 1387 19:42
چ ون توفانی نحیب ... درخت زندگانی را تکاندم و لرزاندم تا پنهان ترین ریشه هایش را ... آنگاه تو پدید آمدی نغمه خوان در میان برگ هایش در دورترین شاخه هایش دوستت دارم درونم !
-
۱۵۵ / عریانم ....
16 - فروردینماه - 1387 18:01
و من تکرار عریانم لباسی نپوشانیدم. و شما هم لخت باشید تا بفهمید آدمی پست است ... تا بفهمید درد آدم را ! و عشق بپوشانیدم . عریانی تنهاست ! گلدونه
-
۱۵۴ / نفس من
7 - فروردینماه - 1387 14:28
در لابه لای خطوط مغز و اعصابم ؛ نقش ماتم زده ات ؛ پاک شدنی نیست ! وای بر من، وای بر من که نفسم از تو بنا شد . گلدونه
-
۱۵۳ / عیدونه
5 - فروردینماه - 1387 18:02
طَبق ، طَبق ، نُقل و نَبات حواله ی دوتا چشات واسه کمون ابروهات دارم دوتا ظرف طلا !!!! گلدونه
-
۱۵۲/ سال ۱۳۸۷
27 - اسفندماه - 1386 20:55
اقاقی و اطلسی و ستاره ، یه دسته گل تو دامنت دوباره ، اینا همش بهانه س ، سال جدید ، مبارک ! دوست دارم امسال به هر زحمتی که شده ، به تک تک آرزوهاتون برسید ... گلدونه ( ساناز )
-
۱۵۱ / برای او که همیشه هست ...
21 - اسفندماه - 1386 18:20
با اقاقی ؛ لحظه لحظه رقص دادی شاخهء حقیره یاسمن هایم را ... غنچه ام ... باورم شد ، بودنت . دوستت خواهم داشت همیشه ... ( امروز زیباترین روز زندگی منه ، حس غرور و حاودانگی ، حس رندگی ،حس بودن ، حس گریه ، حس خنده ! شادی ام هدیه ای برای تو . ) گلدونه ( ساناز ) امروز هیچ تصویری نشان از حال من نداره ...
-
۱۵۰ / وقتی رفتی ، آسمون قهر کرد .
17 - اسفندماه - 1386 19:44
وقتی رفتی ، شب شد ! اذان ظهر ، قطع شد . غم تو کوچه پخش شد . برای من رفتن تو ، درد شد.......... گلدونه
-
۱۴۹ / واسه خوده تو !
16 - اسفندماه - 1386 20:19
تقدیم به تو دوست نارفیق عاشق که خسته می شود ، حرمت شکسته می شود ناراحت نشو دلم ازت گرفته ، بی معرفت همین . گلدونه
-
۱۴۸ /مبارزه کن !
13 - اسفندماه - 1386 19:28
برای ستیز با خاکستری ، صورتی را نکُش ! گلدونه
-
۱۴۷ / میگم که ....
7 - اسفندماه - 1386 19:41
نکُنه، ستاره های آسمون تنها بشن تو کهکشون نکنه هوار بشن سرت خورشید و ماه و آسمون ؟!..... گلدونه
-
۱۴۶ / برای تو
6 - اسفندماه - 1386 18:05
دلم میخواد بخونی اتل متل ستاره که آسمون چشمات هزار تا خنده داره ... گلدونه
-
۱۴۵ / شاپرک
5 - اسفندماه - 1386 19:49
شاپرک قصه ی من غصه نخور ، غریبی عالمی داره ... گلدونه
-
۱۴۴ / کفتر خونه .
4 - اسفندماه - 1386 20:48
یادته قهوه ی تلخه اون شب و ؟ توی اون کافه سرد و بی نفس ، قهوه ی سیاه تو گرمم کرد ! قهوه ی تلخ و داغه اون شب یادمه . اما اون کافه ی سرد ، حالا خونه ی غریب ِ کفتراست ... گلدونه
-
۱۴۳ / بوی عید گلدونه !
2 - اسفندماه - 1386 21:27
بوی عید من کجاست ؟ رنگ سبز و ماهی عنابی رنگ من کجاست ؟ بر مزاره بی نَهاله خاکه غربت ، نازنین شوخی و خنده محال است ، عید من حالا کجاست ؟ از بهارین گفته ام ، دردی گرفت آن دامنم به بهارین گفته ام پیدا کند ، آخر کجاست ؟! گلدونه
-
۱۴۲ / به بهانه ی سنتوری ها !
1 - اسفندماه - 1386 17:54
کجان اونایی که بودنشون ، به خاطر ِ نبودن ما ،میتپه ؟ کجان اونایی که کورن ولی فکر میکنن که بینان ؟ آهای ناجیان بی جان ِ جاندار ! به دادمون برسید . دفن شدیم، از بَس خفه مون کردن . مُردیم ، از بَس کُشتَنمون ! دلم مُرد از بس نذاشتن ، تا آخرش قاچاق شد . همین و میخواستید ، مگه نه ؟ ! گلدونه ی پر پر !
-
۱۴۱ / بارونیم .
30 - بهمنماه - 1386 10:55
به من بگو چرا هوای امشب من ، مرطوب تر از اشک توست ؟! گلدونه
-
۱۴۰ / برای خودمون .
29 - بهمنماه - 1386 18:36
میخوام واسه اتاقمون یه مشت ستاره بچینم میخوام برای شام تو صد تا اقاقیا ب چ ینم میخوام لباس آبی مو بنفش و عنابی کنم میخوام برات معنی کنم معنی دوست داشتنمو واژه به واژه ، طی کنم کویره دوست داشتنت رو ... *گلدونه*
-
۱۳۹ / واسه تو .
28 - بهمنماه - 1386 19:50
واسه چشای نازت پاییز ه من ، بهاره میخوای بگم نباره تا خیس نشی دوباره ؟ گل گلدونه ی تو .
-
۱۳۸ / شب
27 - بهمنماه - 1386 19:29
شب زایید ، در آفتاب . کودکی آرام با روحی بزرگ . و درخشش از نور . پدر و مادر او شب بودند . کودک شب ؛ امشب میگرید . و به صبح مینالد . که شبم ؛ آن پدرم ؛ امروز کجاست ؟ گلدونه
-
۱۳۷ / روز من .
26 - بهمنماه - 1386 22:45
امروز در روزنامه ای بی نام خواندم : انسانی آزاد ، خود را در قفس حبس کرد . بینوایان او را ، دیووانه نامیدند ! و چ ه آزاد است او در قفس ِ تنگش... مگر نه ؟ گلدونه
-
۱۳۶ / تقدیر ...
25 - بهمنماه - 1386 13:28
آره این تقدیر من بود ؛ که دو چشمام ؛ نور من شه . که دو تا دست نهیفم مثله فولاد ؛ مثله سنگ شه . از زبون کوچولوهایی ؛ که واسه دنیای بی در و پیکر ما ؛ خیلی بزرگن . گلدونه
-
۱۳۵ / زندگی
21 - بهمنماه - 1386 11:23
گرون تموم شدن زندگی من و تو ؛ از ارزون فروختن خودمونه . باور کن دوستم ! گلدونه
-
۱۳۴ / ستاره
20 - بهمنماه - 1386 17:23
اومدم ستاره شم ؛ خندیدی اومدم آبی بشم ؛ ترسیدی تا به شب ؛ شمع شدم رقصیدی ! من میخوام هنوز ، همون ، ستاره شم توی ِ شب ؛ توی ِ غروب ؛ آبی ِ آسمونی شم . گلدونه
-
۱۳۳ / بارون ِ نسله من !
19 - بهمنماه - 1386 20:25
به یاد قدیما و وصف حال الان ِ هزار زن بدبخت : امید دارم اشک چشاشون خشک نشه . همین . بارون نیا نم نم پشت خونه ی سردم دلم عروسی کرده ، با غم روبوسی کرده ! تب دار همیشگی تو ای زن ایرانی ، گلدونه
-
۱۳۲ / باور من
17 - بهمنماه - 1386 22:06
باور کردم ؛ داشته های باوره نداشته ات را . باور کردم ؛ طنین ِ نفسه ؛ بی نفست را . گلدونه
-
۱۳۱ / میتونی بفهمی ؟
16 - بهمنماه - 1386 20:52
تیکه تیکه کردی ؛ گلبرگهای ناجون ِ اقاقی ِ قلب ِ همسایه رو . نارفیق ! گلدونه