*گلدونه*

دست نوشته های ساناز پدرام ( گلدونه)

*گلدونه*

دست نوشته های ساناز پدرام ( گلدونه)

۱۳۶ / تقدیر ...

آره این تقدیر من بود ؛

که دو چشمام ؛ نور من شه .

که دو تا دست نهیفم

مثله فولاد ؛  مثله سنگ شه .

 

از زبون  کوچولوهایی ؛ که واسه دنیای بی در و پیکر ما ؛ خیلی بزرگن .

گلدونه

 

نظرات 8 + ارسال نظر
عسل بانو 25 - بهمن‌ماه - 1386 ساعت 14:34 http://www.manvashoharam.blogfa.com

دلم گرفت ...
زیبا نوشتید .

آخرین ترانه ی باران 25 - بهمن‌ماه - 1386 ساعت 16:25 http://www.tabar.blogsky.com

درود برتو نازنین گلدانه

امیدوارم خوب خوب باشی

خوشا حال کوچولو......

خوشا بحال شما ودنیای زیبا و سرشاراز شور شما

امیدوارم همیشه سرشارازعشق باشی

بهارین 25 - بهمن‌ماه - 1386 ساعت 18:43 http://baharin.blogsky.com

سلام اول سوالی پرسیده بودی که جوابش و زیر نظرت نوشتم ولی اینجا هم می گم...راستش من عربیم با وجود اینکه رشته دبیرستانیم انسانی بوده به هیچ وجه خوب نیست...در واقع فقط در حد پاس شدن می فهمیدم..همین..
دوم...این نوشته برای کوچولوت بود که قراره در آینده همه این نقش ها رو برات بازی کنه؟

محمد 26 - بهمن‌ماه - 1386 ساعت 03:11 http://ir-blog.blogsky.com

سلام
خیلی خوب نوشتی.
راستی دیگه به ما سر نمی زنی.
منتظر حضورت هستیم
یا حق

تقدیر 26 - بهمن‌ماه - 1386 ساعت 03:43 http://shabestan.blogsky.com

به نظرم معنی تقدیر را همان کودکان دوست داشتنی بهتر از ما بزرگان پرمدعا می فهمند
راستی دوست دارم نوشته های ۶ سال پیشتم بخونم.
موفق باشی

امید تنهایی 26 - بهمن‌ماه - 1386 ساعت 07:01 http://nazanin-ghashngtarin.blogfa.com

سلامی به لطافت گلهای رز که دیگه فراموش شدن و جاشون به ....
سلامی به بزرگی دردی که کادویی که براش خریدم وقت نکرد بیاد ببره
ببخشید این طبیعت منه
این شعر رو دیروز تو خلوت خودم داخل ایستگاه متروگفتم
تقدیم به تو دوست نارفیق
ناراحت نشو دلم ازت گرفته بی معرفت

وقتی رفتی همه چیز رفت
وقتی رفتی همه زندگی هم رفت
وقتی نیستی امیدی هم نیست
وقتی نیستی برای بقاء هم امیدی نیست
تو که بودی دل من مرد
پشیمونم که چرا غصه خورد
توی اسمون دوچیز بود یکی اشک یکی نا امیدی
تو به من اشک رو هدیه کردی نمی دونم به چه امیدی
زنده دلم به یاد تو مرده دلم زیاد تو
زنده ومرده می شود این دلمن برای تو
عاشق که خسته می شود حرمت شکسته می شود
دیوانه عاقل می شود چو عاقل دیوانه شود
ای عشق من کجائی بی وفا
برای امید عمری نمونده بی حیاء
زود بیا تا نمرده زدرد تنهائی بیا
امید تنهایی
ممنون که وقت گذاشتی اما ای کاش تنهام نمی زاشتی
اره باتو هستم دوست من ......
ای کاش بیای به من سر بزنی
در ارزوی ارزوهایت
<<<<<امید تنها>>>>>

بهارین 26 - بهمن‌ماه - 1386 ساعت 11:45 http://baharin.blogsky.com

اوه من چه قدر سطحی به مسئله نگاه کردم...کودکان همه عزیز هستن ولی اینا ...برای پدر و مادرشون و البته جامعه ای که اینار و برای خودش داره متاسفم...با این پستت یادم به یه اتفاق کوچولویی افتاد که تو پست بعدی می نویسمش...هر چی نباشه خاطره است دیگه...باید بنویسم تا یادم نره...راستی ۱۰۰۰ شاخه گل رز سرخ تقدیم شما....

★ هدا خانم گل ★ 26 - بهمن‌ماه - 1386 ساعت 13:24 http://dokhtarebarfi.blogsky.com

سلااااااااااااااام ساناز گلممم

چطوری یا بهتری قربونتتتت برم؟! ببخشین سر نزدممم ! .. آخه ... هم حالم خیلی خوب نیس و هم مثلا درس میخونم (اما دیگه دارم دیونه میشم)... خلاصه ممنونم فراموشم نکردی عزیزم. متن خییییییییلی قشنگی بود ... همیشه کوتاه ولی زیبا مینویسی

قربون مهربونی و دل خوشملت برممممم من ! ...

بیا اونورا چون هوای دلممم دوباره برفیه ... منتظرتممممم

روزات برفی گلمم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد