*گلدونه*

دست نوشته های ساناز پدرام ( گلدونه)

*گلدونه*

دست نوشته های ساناز پدرام ( گلدونه)

۱۲۲ / تنهایی من !

به فنا دعوت شد .

جعبه ء خالی تنهایی من !

با  نگاهی  پر از عاطفه ؛‌ سرخ.

بی انصاف.........

بسته ء نازک تنهایی من

به نظر کوچک بود  ؛

پس چرا دست تو بی رحمانه

بازش  کرد ؟!

گلدونه

۱۲۱ /‌ یک شب با یغما گلرویی .

 

تمام حرف دلم رو یغمای عزیز گفته ؛

امشب هیچی بهتر از حرفهای یغما ؛ حس من و نمیگه .

مگه‌ میشه‌ گندم‌ُ تو خاک‌ِ خشک‌ُ تشنه‌ کاشت‌ ؟
مگه‌ میشه‌ این‌ کلاغ‌ِ پَرسیاه‌ُ دوس‌ نداشت‌ ؟
آی‌ کلاغ‌ ! بخون‌ تا ما هم‌ با تو هم‌صدا بشیم‌ !
نمیشه‌ به‌ جای‌ خورشید سه‌ تا نقطه‌چین‌ گذاشت‌ !

آی‌ کلاغ‌ ! بازم‌ بخون‌ از دل‌ِ این‌ شبای‌ تار !
بخون‌ از کدخدای‌ خروس‌کش‌ِ طلایه‌دار !
هیچکسی‌ جای‌ خودش‌ نیست‌ توی‌ این‌ بازارِ شام‌ !
توبخون‌ ، جای‌ خروسا خورشیدُ بیرون‌ بیار !

 

از کتاب : تنها برای تو می نویسم، بی بی باران

۱۲۰ / ۱۳۸۱ -۱۳۸۶

امروز  ششمین سال بلاگ نویسی منه !!!

۶ ساله که  گلدونه داره میگه ...

ولی متاسفانه ۳ سال در پرشین لاگ مینوشتم که این وبلاگ حذف شد ...

همه ی ۳ سال دود شد و رفت بالا ...

و ۳ سال هست که در بلاگ اسکای مینوسم ...

بعد از پرشین لاگ  ؛ دیگه همه ی نوشته هام رو ذخیره میکنم ...

همیشه گفتم و باز هم میگم .

باور کن به آنچه که هستی .

گلدونه (ساناز )

 

۱۱۹ / برای خودت

هنوز  روزی دارم ؛

که با شب تو هم اغوش شود ...

 

گلدونه

۱۱۸ / من

۱۰۰۰ بار بوییدن تو ؛

۱۰۰۰ بار لمس بازوانت ...

برای فرار از تنهایی

به تو اندیشیدن .

با تو زیستن .

از راه بی عبور عشق .

آشیانه با دل  ؛ دوختن .

 

گلدونه ی ِ تو .

۱۱۷ / آخ ! که اگه تو بخوای .



اگه بخوای میتونی
اطلسی رو یواشی
تو دل من بکاری
با باد صبح دوباره
برام نامه بیاری
برای من بخونی
اتل متل ستاره
که آسمون چشمات
نور خدا رو داره.....

 

گلدونه یِ تو .

۱۲ ژانویه ۲۰۰۸

۱۱۶ / شاهکار دیوانگی .

صدای شب ؛

اخم ابرهای در هم پیچیده .

بوی نم  با عطر دلپذیر چمن ...

لمس بارون روی پوست من ؛

با یاد تو ؛

کنار من ؛

مثل همیشه . 

 

 

۱۱۵ / نفس من

در لابه لای خطوط مغز و اعصابم ؛

نقش ماتم زده ات ؛ پاک شدنی نیست !

وای بر من که نفسم  از تو بنا شد .

 

۱۰ ژانویه

گلدونه

۱۱۴ / هوا خل شده !

امروز  گلهای نرگس و لاله حیاطمون جونه زده !!!!

باورم نمیشد !

شوک شدم .

۱۰ بار رفتم سراغشون !

نه جدی  زمین وسط زمستون ؛ داره حال میکنه .

هوا هم بیچاره قاطی کرده .

 

۹ ژانویه .

۱۱۳ / من میخوام آسمون رو..

نمیخوام آبی نگاهش بکنم

یا که ابری وسیاه صداش کنم

من میخوام که آسمون سبز باشه ...

که نگاه عاشقم تشنه ای چون برگ باشه .

 

گلدونه

۱۱۲ / واسه خوده خودت ...

هرس میکنم
پیچک نگاهت را از

شاخه های مزاحم،
خشک و آلوده،
قطع خواهم کرد
مژه ای را که نگاهت را بر من خواب کند !

ساناز

۱۱۱ / سنندی پی تی

صبح روز برفی ؛

یه لیوان شیر داغ  تو دستهای مهربون مامانم .

لم دادن زیر لحاف ؛

و دیدن کارتون مورد علاقه  ؛  سنندی پی تی !

 

 

 

 

۱۱۰ / در به در

برف داره میاد .

بدون اجازه !

واسه قایم کردن پاییز دیگه  هیچی ندارم !

به دادم برس !

 

اولین برف حیاط ما .

۵ ژانویه ۲۰۰۸