*گلدونه*

دست نوشته های ساناز پدرام ( گلدونه)

*گلدونه*

دست نوشته های ساناز پدرام ( گلدونه)

۱۴۹ / واسه خوده تو !

تقدیم به تو دوست نارفیق

عاشق که خسته می شود  ،

حرمت شکسته می شود

ناراحت نشو دلم ازت گرفته ، بی معرفت

همین .

 

گلدونه

 

نظرات 5 + ارسال نظر
مدی 16 - اسفند‌ماه - 1386 ساعت 20:25 http://www.mahbed.blogsky.com

بامنی
با دوست پسرتی
با خودتی
?????

بید مجنون 17 - اسفند‌ماه - 1386 ساعت 06:52 http://from2008.blogsky.com

سلام این بخشی از نامه ویکتور هوگو ست که توی یکی از وبلاگای دوستان دیدمش گفتم واست کامنت بدم چون احساس کردم که مناسبه
برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی، از جمله دوستان بد و ناپایدار، برخی نادوست و برخی دوستدارکه دست کم یکی در میانشان بی تردید مورد اعتمادت باشد و چون زندگی بدین گونه است، برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی، نه کم و نه زیاد. درست به اندازه، تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قراردهند، که دست کم یکی از آن‌ها اعتراضش به حق باشد تا که زیاده به خود غره نشوی.

اگه مناسبت نداشت تو خودت ببخش
ممنون

رضا ترلان 17 - اسفند‌ماه - 1386 ساعت 08:13 http://www.rezatarlan.blogsky.com

سلام ساناز جان

نه به خدا ... من از اون اصلی ها بامعرفت تر هستم ... همیشه وبلاگت رو می خونم ... ولی بعضی وقت ها نوشته ای که درخور نوشته ات باشه ... ندارم ... پس سکوت می کنم ... که خودش سرشار از ...

علی اکبر 17 - اسفند‌ماه - 1386 ساعت 11:45 http://hamshahrijavan.blogsky.com

سلام
خیلی قشنگ بود...
خوبه که به نارفیقان هم درس رفاقت میدهی ...بامعرفت ..همین
از دوست به یادگاری دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم
موفق باشی

مهدی 19 - اسفند‌ماه - 1386 ساعت 20:43 http://mati.blogsky.com/

بهتر بود می گفتی معشوق نه عاشق ساناز جان
چون عاشق که خسته نمی شه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد