*گلدونه*

دست نوشته های ساناز پدرام ( گلدونه)

*گلدونه*

دست نوشته های ساناز پدرام ( گلدونه)

۱۵۵ / عریانم ....

و من تکرار عریانم
لباسی نپوشانیدم.

و شما هم
لخت باشید تا بفهمید آدمی پست است ...
تا بفهمید درد آدم را !
و عشق بپوشانیدم .
عریانی تنهاست !


گلدونه

نظرات 16 + ارسال نظر
آخرین ترانه ی باران 16 - فروردین‌ماه - 1387 ساعت 19:30 http://tabar.blogsky.com

گلدونه نازنین درود برشما.....

وعشق بپوشاند..

تکرار عریانی ام را....

بسیارزیبا و مانندهمیشه دلنشین...

برایت آرزوی تندرستی وشکوفایی روز افزون می نمایم

دوستدارهمیشگی شما دوست بااحساس...... سهیک

سلام همسایه ها 17 - فروردین‌ماه - 1387 ساعت 05:37 http://rezatehranii.persianblog.ir

سلام بر گلدونه عزیز.یه سوال:
از سه وبلاگ من که دیدن کردی کدوم مطالب برات جالب تر بود؟

بید مجنون 17 - فروردین‌ماه - 1387 ساعت 05:46 http://from2008.blogsky.com

سلام گلدونه عزیز
شعرت در مورد پوشیدن لباس عشق که به آدم شخصیت انسانی میده خیلی جالب بود وگرنه به قول خودت آدم لخت چه آدم پست و حقیری است

علی اکبر 17 - فروردین‌ماه - 1387 ساعت 14:59 http://hamshahrijavan.blogsky.com

سلام
خوبی؟
خیلی زیبا بیان کردی ...البته من حرفهای بید مجنون رو تکرار نکردم حرف منم همین بود..رجوع شود به نظر بید مجنون...

عاقلان نقطه ی پرگار وجودند ولی ...
عشق داند که در این دایره سرگردانند

-----------------------
بی سلول هایم نمی توانم عاشق باشم
اما میتوانم
چون بهتی طولانی از کنار تو بگذرم
از لبه هزاران نفس که به نیستی می روند.


موفق باشی

زهرا 18 - فروردین‌ماه - 1387 ساعت 02:20 http://sookootez.blogsky.com

درد انسان نداشتن پوششی از عشق است...اگر عشقی نیست...عریانی تنهاست

سرخ 18 - فروردین‌ماه - 1387 ساعت 06:18 http://sorkh.blogsky.com

عیدت مبارک .

این قطعه تو منو یاد یکی از نوشته های خیلی قدیمی ام انداخت .

توی اون نوشته یه روز صبح مردم وقتی بیدار شدند دیدن که همشون شبیه حیوونن .
حیواناتی که توی وجودشون بود ه .

مگس های گنده . خوک ها . کرگدن ها (اکثر مردم ایران بخاطر پوست کلفت بودنشون) و ....

سلام همسایه ها 18 - فروردین‌ماه - 1387 ساعت 08:14 http://rezatehranii.persianblog.ir

سلام گلدونه جان.ظهرت بخیر

سورنا 19 - فروردین‌ماه - 1387 ساعت 12:08 http://pagah.blogfa.com

سلام
بیان عالی داری...
خدا خیرت بته...
خوب ..همیشه عریان باش..

مهدی 19 - فروردین‌ماه - 1387 ساعت 16:48 http://mati.blogsky.com

به نظر من لباس عشق همان عریانیه
عریانی برای معشوق
آهای بد برداشت نکن
عریانی فکر منظورمه

پرستیژ 20 - فروردین‌ماه - 1387 ساعت 11:07 http://iran-o2.blogsky.com

سلام ساناز خانم......
مثل همیشه دلنشین بود..... شعرهاتون خیلی قابل لمس هستند....
عالیه!
منم خیلی کوچیکتر از اونی هستم که بخوام راجع به محتوای شعرهاتون نظری بدم... پس نظری نمیدم...
منتظر ارسال بعدیتون هستم
شاد باشید و ثروتمند و قدرتمند

سلام همسایه ها 21 - فروردین‌ماه - 1387 ساعت 15:21 http://rezatehranii.persianblog.ir

سلام بر بانو گلدونه.خبری ازت نیست؟!

بهارین 23 - فروردین‌ماه - 1387 ساعت 09:43 http://baharin.blogsky.com

سلام گلدونه عزیز
انسان ها همه با لباس نیرنگ و ریا خودشون و آراسته کردن
و اگراین لباس و در بیارن پستی آدم ها نمایان می شه...
این یک واقعیت انسان هاست...

علی اکبر 23 - فروردین‌ماه - 1387 ساعت 22:02 http://hamshahrijavan.blogsky.com

سلام
انگار چشمام نمی بینه...
به روز نکردی..
از عجایب بود... کجایی صاحبخونه؟
انشاالله که برات مشکلی پیش نیومده باشه...
منتظریم
موفق باشی

رضا ترلان 26 - فروردین‌ماه - 1387 ساعت 12:53 http://www.rezatarlan.blogsky.com

سلام ساناز جان

نیستی عزیز ؟ سال جدید تنت خورده به تنه ی تنبل ها ؟؟؟

محمد جواد 26 - فروردین‌ماه - 1387 ساعت 15:51 http://doornegar.blogsky.com

و شما هم لخت باشید ... تا بفهمید درد آدم را!
عالی بود
فقط همین

سلام همسایه های3 27 - فروردین‌ماه - 1387 ساعت 05:16 http://rezatehranii3.blogfa.com

سلام بر گلدون عزیز.هوای اون ور چطوره؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد