*گلدونه*

دست نوشته های ساناز پدرام ( گلدونه)

*گلدونه*

دست نوشته های ساناز پدرام ( گلدونه)

۱۴۱ / بارونیم .

به من بگو چرا

هوای امشب  من ،

 مرطوب  تر از اشک توست ؟!

گلدونه

 

 

 

۱۴۰ / برای خودمون .


میخوام واسه اتاقمون

یه مشت ستاره بچینم

میخوام برای شام تو

صد تا اقاقیا بچینم

میخوام لباس آبی مو

بنفش و عنابی کنم

میخوام برات معنی کنم

معنی دوست داشتنمو

واژه به واژه ، طی کنم

کویره دوست داشتنت رو ...

 

*گلدونه* 

۱۳۹ / واسه تو .

واسه چشای نازت

پاییز ه من ، بهاره

میخوای  بگم نباره

تا  خیس  نشی  دوباره  ؟

 

گل گلدونه ی تو  .

 

۱۳۸ / شب

شب زایید  ، در آفتاب .

کودکی آرام با روحی بزرگ .

و درخشش از نور .

پدر و مادر او  شب  بودند .

کودک شب ؛ امشب

میگرید .

و به صبح مینالد .

که شبم ؛ آن پدرم  ؛ امروز کجاست ؟

گلدونه

۱۳۷ / روز من .

امروز در روزنامه ای بی نام  خواندم :

انسانی  آزاد ،

خود را در قفس حبس کرد .

بینوایان  او  را  ،

دیووانه نامیدند !

و چه آزاد است  او   در قفس ِ تنگش...

مگر نه ؟ 

 

گلدونه

۱۳۶ / تقدیر ...

آره این تقدیر من بود ؛

که دو چشمام ؛ نور من شه .

که دو تا دست نهیفم

مثله فولاد ؛  مثله سنگ شه .

 

از زبون  کوچولوهایی ؛ که واسه دنیای بی در و پیکر ما ؛ خیلی بزرگن .

گلدونه

 

۱۳۵ / زندگی

گرون تموم شدن زندگی من و تو ؛

از ارزون فروختن  خودمونه .

باور کن دوستم !

 

گلدونه

۱۳۴ / ستاره

اومدم ستاره شم ؛ خندیدی
اومدم آبی بشم ؛ ترسیدی
تا به شب ؛ شمع شدم
رقصیدی !
من میخوام هنوز  ، همون ،‌ ستاره شم
توی ِ شب ؛ توی ِ غروب ؛
آبی ِ آسمونی شم .

 

گلدونه

۱۳۳ / بارون ِ نسله من !

به یاد قدیما و وصف حال الان ِ هزار زن بدبخت :

امید دارم اشک چشاشون خشک نشه .

همین .

بارون نیا نم نم

پشت خونه ی سردم

دلم  عروسی کرده ،

با غم روبوسی  کرده !

 

تب دار همیشگی تو ای زن ایرانی ،

گلدونه

۱۳۲ / باور من

باور کردم ؛

داشته های باوره نداشته ات  را .

باور کردم ؛

طنین ِ نفسه ؛ بی نفست را .

 

گلدونه

 

۱۳۱ / میتونی بفهمی ؟

تیکه تیکه کردی ؛

گلبرگهای ناجون ِ  اقاقی ِ  قلب ِ  همسایه رو .

نارفیق !

 

گلدونه

۱۳۰ / شب تو

 

هر شب بالُنی از ستاره ؛

برای آغوش تو ذخیره  دارم .

شبت پر از ستاره  نازنینم ...

 

*گلدونه*

۱۲۹ / کوک .

شب ِ هر شب ِ من !

دیشب ؛

تو  رو  ؛ به گهواره ی  ستاره ای دوختم .

تا صبح نشی !

 

گلدونه

۱۲۸ / نفس ...

تنوره  داغ ِ بدنم ؛

گرمای  یخ   دامنت ...

حضورت جاودانه باد ؛

شاخه ی خشک  زمستانم .

 

 

 

۱۲۷ / من ...

گذرم همیشه به تو می افتد ؛

نازنین شب ِ  شیشه ای من ...

 

 

۱۲۶ / تو

نمیخوام آبی نگاهش بکنم

یا که ابری وسیاه صداش کنم

من میخوام که آسمون سبز باشه ...

که نگاه عاشقم تشنه ای چون برگ باشه .
 

*گلدونه*

۱۲۵ / اقاقیم .

صبح روی بالشم ؛

از اشکِ دیشب تو ؛

 گلی جوونه زده بود ....

گلی با عطر تو .

اقاقیم ؛

رنگت همیشه خوش رو ...

 

گلدونه

۱۲۴ / تو ...

بوی نون تازه ؛

چایی تازه دم .

کره و عسل .

بوی مطبوع چمن !

وای خدا .

نفس صبحت مبارک ؛    نازنینم .

گلدونه

۱۲۳ / واسه خوده خودت ...


واسه نگاه عاشقت
شمعها رو روشن میکنم
ستاره های چشمم و
پنهونی قایم میکنم
ستاره های چشم من
دنباله نگاه توست
مبادا پیداش بکنی
که عاشق نگاه توست

گلدونه