*گلدونه*

دست نوشته های ساناز پدرام ( گلدونه)

*گلدونه*

دست نوشته های ساناز پدرام ( گلدونه)

۱۵۲/ سال ۱۳۸۷

 اقاقی و اطلسی و ستاره  ،

یه دسته گل  تو دامنت دوباره ،

اینا همش بهانه س ،

سال جدید ، مبارک‌  !

 

دوست دارم امسال به هر زحمتی که شده ، به تک تک آرزوهاتون برسید ...

 

گلدونه ( ساناز )

۱۵۱ / برای او که همیشه هست ...

با اقاقی ؛

لحظه لحظه  رقص دادی

شاخهء   حقیره  یاسمن هایم را ...

غنچه ام ...

باورم شد ، بودنت .

دوستت خواهم داشت همیشه ...

 

( امروز زیباترین روز زندگی منه ، حس غرور و حاودانگی ، حس رندگی ،حس بودن ، حس گریه ، حس خنده  ! شادی ام  هدیه ای برای تو . )

 

گلدونه ( ساناز ) 

امروز هیچ تصویری  نشان از حال من نداره ...

۱۵۰ / وقتی رفتی ، آسمون قهر کرد .

وقتی رفتی ،

 شب شد !

اذان ظهر ، قطع شد .

غم تو کوچه پخش شد .

برای من رفتن تو ، درد شد..........

 

گلدونه

 

۱۴۹ / واسه خوده تو !

تقدیم به تو دوست نارفیق

عاشق که خسته می شود  ،

حرمت شکسته می شود

ناراحت نشو دلم ازت گرفته ، بی معرفت

همین .

 

گلدونه

 

۱۴۸ /مبارزه کن !

برای ستیز با خاکستری ،

صورتی را نکُش !

گلدونه

 

 

۱۴۷ / میگم که ....

نکُنه،

 ستاره های آسمون

تنها بشن تو کهکشون

نکنه هوار بشن سرت

خورشید و ماه و آسمون  ؟!.....

 

گلدونه

 

 

۱۴۶ / برای تو

دلم میخواد  بخونی

 اتل متل ستاره

که آسمون چشمات

هزار تا خنده داره ...

گلدونه

 

۱۴۵ / شاپرک

شاپرک قصه ی من

غصه نخور ،

غریبی عالمی داره ...

 

گلدونه

 

 

۱۴۴ / کفتر خونه .

یادته قهوه ی تلخه اون شب و ؟

توی اون کافه سرد و بی نفس ،

قهوه ی سیاه تو گرمم کرد !

قهوه ی تلخ  و داغه  اون شب  یادمه .

اما اون کافه ی سرد ،

حالا خونه ی غریب ِ کفتراست ...

 

گلدونه

 

۱۴۳ / بوی عید گلدونه !

بوی عید من  کجاست  ؟

رنگ سبز و ماهی عنابی رنگ من  کجاست ؟

بر مزاره بی نَهاله  خاکه  غربت ، نازنین

شوخی و خنده محال است ، عید من حالا  کجاست  ؟

از بهارین گفته ام ، دردی گرفت آن دامنم

به بهارین گفته ام  پیدا کند ، آخر کجاست ؟!

 

گلدونه

 

 

۱۴۲ / به بهانه ی سنتوری ها !

کجان اونایی که بودنشون ،

به خاطر ِ نبودن ما ،میتپه ؟

کجان اونایی که کورن ولی فکر میکنن که بینان ؟

آهای ناجیان بی جان ِ جاندار

به دادمون برسید . 

دفن  شدیم،  از بَس خفه مون کردن .

مُردیم ،  از بَس کُشتَنمون  !

دلم مُرد از بس نذاشتن ،  تا آخرش قاچاق شد . 

همین و میخواستید  ، مگه نه ؟ !

 

گلدونه ی پر پر !